سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید : مرتبه
تاریخ : پنج شنبه 89/7/29
نوشته : آر. ال. استاین
مترجم: غلامحسین اعرابی
صبح روز بعد تریستان سوار اتوبوس مدرسه شو د و در راهروی بین دو ردیف صندلی ها به طرف صندلی همیشگی خودش در ردیف آخر رفت.
سلا تریستان
چه طوری ؟ چه خبر
حال واحوال چه طوره؟

ادامه مطلب...


ارسال توسط صادق خدری
بازدید : مرتبه
تاریخ : پنج شنبه 89/7/29

نوشته : آر. ال. استاین
مترجم: غلامحسین اعرابی


قسمت دوم:

چند دقیقه بعد رزا به دنبال
تریستان وارد خانه او شد. گفت: از دیدن او پسره یه حال خاصی بهم دست
میده.تریستان تعجب زده به او خیره شد و پرسید: کی ؟ ری؟
رزا خندید با مشت توی پهلوی او کوبید و گفت : نه احمق جون! مایکل مون

ادامه مطلب...


ارسال توسط صادق خدری
بازدید : مرتبه
تاریخ : پنج شنبه 89/7/29
نوشته : آر. ال. استاین
مترجم: غلامحسین اعرابی


هی صبر کن گاتسچاک در حالی که
با عجله سعی داشت به دوستانش برسد کفش هایش روی زمین سخت گرومب گرومب صدا
می دادند صدای آن در راهروی دراز و خالی می پیچید.
دستش را دور گردن ری داویدوف انداخت و گردن او را محکم فشرد.

ادامه مطلب...


ارسال توسط صادق خدری
<      1   2   3   4   5      
آرشیو مطالب
امکانات جانبی

بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 22339

لینک های روزانه

دانلود فیلم

سایت ساز رایگان

بهراد آنلاین

کلیپ موبایل

دانلود فیلم

نرم افزار موبایل

قائم پرس